گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

تله پاتی ...

خب من مریض شدم از اون مریضی های پدر مادر دار اصل ژاپنی ... پریروز فرشته زنگ زد حالمو بپرسه (دستش درد نکنه my best friend ) و گفتش به میترا بگو مریض شدی . منم گفتم اگه بگم طفلک آروم و قرارش به هم می ریزه و زنگ می زنه و خلاصه باعث زحمتش می شم و از درس و مشق می افته ! فرشته هم می گه خوب تو نقش بابا غرق شدم ! yes baby I'm a good daddy 


خلاصه تلفن تموم شد و ما تلپ افتیدیم تو تختمون ( به قول مامانم تخت که نیست ! خوابگاهه گربه است ! چون هر موقع پا می شم حسابی به هم ریخته است و هیچ اثری از آثار خوابیدن یه انسان توش نیست ) . یه نیم ساعت سه ربعی گذشت که موبایلم زنگ خورد ... شماره اش Unknown بود ... ببین جیمز دوحالت داره ... به جون جیمز دوحالت بیشتر نداره ... یا سمیه پشت خطه که دخلت اومده ... یا میترا پشت خطه که کلی خوش به حالته ... جیمز برش دار ... برش دار جیمز ... اگه سمیه باشه پوستت کنده است (چون دو هفته اس قراره برم مصاحبه هنوز نرفتم و وقتمو انداختم رو پروژه خودم) ... اگه میترا باشه خوش به حالته ... منم که شجاع ! با اقتدار گفتم :


- الو

-الو سلام هانی !! I love u so much ! دلم برات تنگ شده بود عزییییییییییزم


ای جونم !!!!


وایییی دلم یه جوری شد .... یهویی گرم شدم .... طفلی زنگ زده بود بگه هوا سرد شده خودتو بپوشون دیشب خواب دیدم مریض شدی ! غافل از اینکه جیمز کوچک جلو جلو سرماهه رو خورده و حسابی مریضه ... تا فهمید از پشت تلفن حسابی ... کرد ( فکرت جای بد نره fefer می خواستم تورو امتحان کنم ! فقط نوازشم کرد !! دیدی فکرت مورد داره )


خلاصه اون از حالت دختر بابا در اومد و یهویی شد میترا جون ! اونم که می شه میترا جون من خود به خود می شم جیمز کوچک (جواد سنجاقی ، خرمالو ، نی نی تپلی ، جیم مهربون و ...) .


خلاصه منو میترا هزار رقم رابطه داریم ! از پدر و دختری گرفته تا میترا جون و جیمز کوچک ! میترا بیشتر مواقع حمایتگره . نیدونم چرا من برای همه حمایتگر هستم اما میترا که حمایتگر می شه من خود به خود جلوش کم میارم و حمایتخواه می شم !! یعنی کم نمیارما از اولش یهو حمایتخواه می شم و شل می شم ... از بس حمایتگریش قویه ...

خلاصه ، من daddy اون دختر بابا : من حمایتگر ، اون حمایتخواه

من جیمز کوچک ، اون میترا جون : اون حمایتگر ، من حمایتخواه

من لاور اون ملوور : رومئو و ژولیت

من ملوور ، اون لاور : حتماً رومئو ژولیت برعکس دیگه


خلاصه اینطوری شد که میتراجون (الان جیمز کوچک هستم) خود به خود فهمید که من مریضمو و حسابی خجالتم داد ! I LOVE U BABY SO MUCH بنابراین نتیجه می گیریم که تز "دل به دل راه داره" من (از طریق ریسمان های انرژی) واقعیت داره !! دیدی بدون اینکه کسی بهش بگه خودش فهمید ! شاید چون عمق رابطه ما خیلی عمیقه !


+جواد سنجاقی ، خرمالو ، نی نی تپلی ، جیم مهربون و ... چند تا از هزار و یک اسمیه که میترا منو باهاش صدا می کنه . گهگاهی بهم می گه نی نی تپلی . از وقتی عکس بچه گیامو اسکن کردم و براش فرستادم می گه . یه خواب عجیبم دیده بود که من همون بچه هه بودم و میترا همین قدری بود و با هم دوست بودیم ! اینم یه جور رابطه دوستانه اس واسه خودش دیگه

+ بلاگ اسکای ایمیل زده که آقا این تبلیغات مارو از وبلاگت برداشتی ما هم وبلاگت رو حذف می کنیم ! اگه یه روز اومدین و من حذف شده بودم نگران نشین ! دوباره یه وبلاگ می سازم

دنیا

هیچ وقت سعی نکن کسی رو مال خودت بکنی . چرا که به محض اینکه اون احساس کنه داری دورش حصار می کشی و هی نگرانی که مبادا بهت خیانت کنه ، آخرش حصار تورو در هم می شکنه و میره. آدمیزاد نسبت به هرچیزی که ازش منع میشه حریص تر می شه .


سعی کن به طرف مقابلت "اعتماد" کنی. مطمئن باش ، اگه تو بهش اعتماد نداشته باشی اون هم متقابلاً به تو اعتماد نداره و اگر تو ، بهش خیانت کنی یا کرده باشی ، اون هم به تو خیانت می کنه یا کرده ... این قانون دنیاست ... هر کاری که می کنی به خود می کنی ...


هیچ وقت نخواه که طرف مقابلت به تو توجه کنه. این کار رو بذار به عهده خودش. توجه زوری ، یعنی اونقدر حقیری که محتاج توجه اون هستی . اما اگه خودش به میل خودش به تو توجه کنه یعنی واقعاً مهم هستی . و هرگز برای اینکه اون بهت توجه نکرده یا نمی کنه اونو بازخواست نکن ... چون حق این کار رو نداری ...


این نوشته ها تلخه ، اما واقعیت . یک دوستی دارم که تازگیا قهمیدم یه نوع خاصی از سرطانی داره (هرکاری کردم بهم نگفت چون نمی خواست منو ناراحتم کنه) و با اینکه چندسال ازم کوچیکتره اما روح و فکر والایی داره ... خیلی نگرانم اگه خدای نکرده براش اتفاقی بیفته و از طرفی امید دارم که خداوند این انسان بزرگ رو شفا می ده . دارم سعی می کنم براش بهترین باشم ، چون می دونم لایقش هست ...


براش بهترین خواهم بود چون می دونم که لایقش هست ... دیگه هم برای کسی که لایقش نیست بهترین نخواهم بود ... این درسی بود که تو سالهای اخیر گرفتم ...


این هم برای آش خورای پادگان خضرایی ، اعزامی 1389/8/1 !!! آهای سربازای آش خور من پارسال اول آبان رفتم خضرایی ، نگران چیزی نباشین جای تمیزیه و کلاً سربازی مثل بنز زود می گذره !!  نمی دونید چه حس خوبی داره که یک سال و خورده ای از شما جلوترم . اینو نوشتم چون دیدم اول هر برج زوج کلی نفر با کلمه پادگان خضرایی وارد وبلاگم می شن و کلی نگرانی دارن بنده خداها !! نگران هیچی نباشید و هیچ تهدیدی رو تو پادگان جدی نگیرید . سیاست اونهاست که تو پادگان خضرایی با روح و روان شما بازی کنن و هرهر به ریشتون بخندند. ذهنتون رو کنترل کنید و نگذارید تحت تاثیر حرفای یه مشت کادری و هنرآموز گ*ز قرار بگیرین (* = و). از همون اولش زرنگ باشید و نذارید کسی حرف زور بهتون بزنه . پادگان و کل عواملش تحت کنترل حفاظت اونجاست که همه فرمانده ها و کادری ها و هنرآموزاش مثل سگ ازشون می ترسن. به محض اینکه کسی از گل نازکتر بهتون گفت گزارش بدید اونوقت می بینید که چطوری داره ازتون محافظت می شه. فقط هم به خود حفاظت گزارش بدین . اونا شمارو می ترسونن که که اگه سلسله مراتب رو رعایت نکنید و برید پیش امیر پادگان یا حفاظت فلان میشه بیسار می شه . هیچی نمیشه !!! حتی خود امیر پادگان هم از حفاظت می ترسه . ولی خب شمام وجدان داشته باشید و واسه کرم ریختن و چیزای الکی موضوعی رو گزارش نکنید . در کل ، نیروی هوایی هتله . از پادگان خضرایی گرفته تا پایگاه شکاری چابهار . همه جاش هتله و تمیزه . فقط پادگان اصفهان گندترین جای نیروی هواییه که امیدوارم کسی از شماها که تو گوگل دنبال پادگان خضرایی سرچ کردین بعد از تقسیم اونجا نیفته . بقیه اش اصل هتله و هر جاش که افتادید بهتون خوش می گذره. خوش باشید آش ای خورای یقلوی

تو خورشید منی ...

بلندی موی سیاهت شب یلدا

اشکای تو به پاکی آب چشمه هاست

سپیدی سینه ی تو برف زمستون

چشمای آبی تو مثل دریاست


من از شروع شب در انتظار تو

تو یار پاک و من همیشه یار تو

بیرون داره میاد شب از تو خونه ها

تو خورشید منی تو هم بیرون بیا


این آهنگه رو همیشه  به یاد میتی گوش میدم (به قول fefer میتی دختر بابا ! )

هر چند fefer این آهنگه رو خیلی دوس نداره. اون روز که نوشته بودمش می گفت چیه این شعره بابا تو نوشتی !!! منم ازش پرسیدم خدا وکیلی تو از جای دیگه حالت گرفته اس به آهنگ من گیر دادی ! اونم در کمال صداقت گفت آره همینطوره