گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

اتاق آبی

در کناری از خانه ی من ٬ اتاقی است سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه ی من ٬ عکس یک زن به دیواری

زنی زیبا روی و خندان ٬ یار من بود او دورانی
حالا من ماندم و من ٬ گیتاری و سیگار و تنهایی

عشق من رفت به تن خاک ٬ طعم شب نیست جز بیداری
ای عکس خندان بشنو از من ٬ خواهمت دید روزگاری


توی روزای تنهاییم فقط تو هستی ... میترای عزیزم ... چقدر دلم می خواست امشب اینجا باشی ... دلم برات تنگ شده ... چشمامو می بندم و تورو اینجا تصور می کنم ... امشب دلتنگم عزیزم ...


I’m here without you baby
but your still on my lonely mind
I think about you baby
and I dream about you all the time


میترای گلم ... امشب یه اتفاق کوچولو افتاد که حسابی بغضم گرفت ... کاشکی اینجا بودی ... حتی تصورش هم برام آرامش بخشه ... کاشکی امشب اینجا بودی ...


چقدر دلم می خواست سرمو روی پات بذارم و با دستای مهربونت موهامو نوازش کنی ... میترای گلم چرا شانس من اینجوریه ... شاید شانس نیست ... شاید ایراد کار خودمم ... شاید من سرنوشتم از قبل رقم زده شده ... میترای گلم ... چقدر دلم می خواست بارون چشمام در آغوش تو بباره ...


دوستت دارم سنگ صبورم ...

رفیق من ، سنگ صبور غم هام

به دیدنم بیا که خیلی تنهام

هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم

چه دنیای رو به زوالی دارم

مجنونم و دلزده از لیلیا

خیلی دلم گرفته از خیلیا

نمونده از جوونیام نشونی

پیر شدم پیر تو ای جوونی ...


چشمامو می بندم و آغوش تورو تصور می کنم ... چقدر دلم تیمار شدن می خواد ... چقدر داغونم ... چقدر دلم سنگ صبور می خواد ...