تو همیشه می دونستی که چطوری اشکمو در بیاری
آیا هیچ وقت ازت پرسیدم که چرا ؟
انگار که دیگه نمی خوای بهم آسیبی بزنی
فقط سعی نکن که منو درک کنی
چون که جملاتت کافی نیست ...
تو و رفیقات همیشه به من می خندین
اما اشکالی نداره ... اشکالی نداره ...
بدون که دیگه خنده ای در کار نیست
وقتی که دیگه نیستم
و هیچ اشکالی نداره ... اگه برم و نباشم ... آرامش خاطر دارم ...
( از ترانه ی Give in to me )
در کناری از خانه ی من ٬ اتاقی است سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه ی من ٬ عکس یک زن به دیواری
زنی زیبا روی و خندان ٬ یار من بود او دورانی
حالا من ماندم و من ٬ گیتاری و سیگار و تنهایی
عشق من رفت به تن خاک ٬ طعم شب نیست جز بیداری
ای عکس خندان بشنو از من ٬ خواهمت دید روزگاری
دیگرم نیست نای ماندن ٬ پایان آواز آغاز رفتن
چاقویی پنهان ته گنجه ٬ دست های سردم ٬ رگهای سبزم ...
بلندی موی سیاهت شب یلداست
اشکای تو به پاکی آب چشمه هاست
سپیدی سینه ی تو برف زمستون
چشمای آبی تو مثل یه دریاست
من از شروع شب در انتظار تو
تو یار غیر و من همیشه یار تو
بیرون داره میاد شب از تو خونه ها
تو خورشید منی ، تو هم بیرون بیا...