گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

آدما

یه دوست جدیدی دارم که تازه اومده پادگان ما ، توی اتاق ما هم هست .


حدود یک ماهی هست که اومده پیش ما و چند روز پیش داشت باهام حرف می زد. خیلی خسته و له و لورده بود ، می گفت چهار سال یه دختری رو می شناخته ، 3 سال دوست بودن 1 سال هم نامزد بودن.

می گفت وقتی اومدم آموزشی دختره کلاً دیگه بهم محل نمی داد و کلاً زنگ می زدم جواب نمی داد و ... . بعدش آمار دختره رو در آورده و رفته دیده که دختره سوار ماشین یه پسر دیگه شده و خلاصه پسره و دختره رو هم ریختن . حالا این اتفاق کی می افته ، 1 هفته قبل از عقدشون !!! بنده خدا کلی تدارک عقد و مراسم دیده بوده ولی دختره اینجوری می کنه .


ایناش اصلاً برام مهم نبود. چیزی که خیلی منو سوزوند این بود که رفیقم شهریوری بود ... همه می دونن شهریوری ها تو عشقشون چجوری پابند و متعهد هستن ... 3 سال دوستی 1 سال نامزدی ، 1 هفته مونده به عقد ...


نکته جالب اینکه رفیقم می گفت حالا دختره برگشته و می گه پشیمونه و می گه گول خورم !!!!

منم فقط یه نصیحت بهش کردم ، گفتم :


آسمون هم به زمین اومد دیگه قبولش نکن ... هرگز دوباره قبولش نکن ... چقدر تاکید کردم رو این حرفم ...