گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

همیشه یار تو

بلندی موی سیاهت شب یلداست

اشکای تو به پاکی آب چشمه هاست

سپیدی سینه ی تو برف زمستون

چشمای آبی تو مثل یه دریاست


من از شروع شب در انتظار تو

تو یار غیر و من همیشه یار تو

بیرون داره میاد شب از تو خونه ها

تو خورشید منی ، تو هم بیرون بیا...


+ عشق هم چیز قشنگیه ...  اما آدم باید خود عشق باشه ٬ تا اینکه بخواد عشق به خرج بده . یا که آدم باید خود محبت باشه تا اینکه بخواد محبت به خرج بده ! کلی آهنگ دارم که باهاشون عاشق می شم اما آهنگام مخاطبی نداره بی خیال مخاطبم پیدا می کنه
+ در رویاهام خودم رو می بینم که مهد کودک دارم و دفتر کارم تو همون مهد کودکمه !!! خوب رویامه دیگه چی کار دارین اصلا