گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

آقای جکسون

عجب روز بدی بود ... صبح از خواب بیدار شدم . ساعت ۹ بود . داداشم از تو هال خونه مون رد شد و گفت "مایکل جکسون مرده ها !!"  زدم یورونیوز دیدم آره ... آقای جکسون مرده ...

واسه من خیلی سخت بود . مایکل جکسونی که با آثارش عاشق شدیم ، خندیدیم ، رقصیدیم و گریه کردیم ... فرقی نداره که کجای دنیا باشه یا که به چه زبونی صحبت بکنه یا که موقعیت اجتماعیش چی باشه ... برات عزیزه و دیگه هیچ دلیلی واسه دوست داشتنش لازم نیست ... و رفتن عزیزان آدمو متاثر می کنه ... اونقدر حالم گرفته بود که تو اتاقم براش  گریه کردم ... آقای جکسون ... هر کجا که هستی دردهایت به عشق تبدیل باد ... هر کجا که هستی ... هر کجا که هستی ...


تو همیشه می دونستی که چطوری اشکمو در بیاری
آیا هیچ وقت ازت پرسیدم که چرا ؟
انگار که دیگه نمی خوای بهم آسیبی بزنی
فقط سعی نکن که منو درک کنی
چون که جملاتت کافی نیست ...

تو و رفیقات همیشه به من می خندین
اما اشکالی نداره ... اشکالی نداره ...
بدون که دیگه خنده ای در کار نیست
وقتی که دیگه نیستم
و هیچ اشکالی نداره ... اگه برم و نباشم ... آرامش خاطر دارم ...


( از ترانه ی Give in to me )