-
همیشه یار تو
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 20:41
بلندی موی سیاهت شب یلداست اشکای تو به پاکی آب چشمه هاست سپیدی سینه ی تو برف زمستون چشمای آبی تو مثل یه دریاست من از شروع شب در انتظار تو تو یار غیر و من همیشه یار تو بیرون داره میاد شب از تو خونه ها تو خورشید منی ، تو هم بیرون بیا... + عشق هم چیز قشنگیه ... اما آدم باید خود عشق باشه ٬ تا اینکه بخواد عشق به خرج بده ....
-
سه گانه ی دوست داشتن - قسمت اول
چهارشنبه 10 تیرماه سال 1388 22:50
اونها دو نفر بودن که سر سفره نشسته بودن و داشتن باهم کوکو می خوردن . اولی کوکو می خورد چون کوکو خوردنو دوست داشت . دومی کوکو می خورد چون گرسنه اش بود . و هر دو به به و چه چه اون کوکو رو می گفتن . حینی که داشتن کوکو می خوردن ، سومی از راه رسید و یه دیس چلوکباب سر سفره گذاشت . دومی کوکو خوردنو کنار گذاشت و با ولع شروع...
-
پایان شب سیه سپید است
یکشنبه 7 تیرماه سال 1388 21:07
داشتم با یکی از رفقا چت می کردم ، خیلی آیکون خنده و خوشحالی تو نوشته های من وجود داشت . بعد این رفیقم گفتش که بابا اینهمه وضع خرابه ( منظورش حوادث اخیر کشور بود ) و همه نا امیدن . تو چرا عین خیالت نیس ؟ راستش من نه اینکه عین خیالم نباشه . اما یه چیزی درون قلبم ندا می ده که این رژیم و تشکل افتاده تو سرازیری زوال ....
-
اگه حتی
شنبه 6 تیرماه سال 1388 03:30
اگه حتی همه از من رو برگردونن اگه حتی مجبور باشم که زیر پل بخوابم اگه حتی همه ی دوست داشتنی هام نابود بشه اگه حتی همه ی تلاش هام بر آب بره اگه حتی گریه های شبونه صداش تا پشت کهکشانها بره اگه حتی تک تک شهاب سنگ ها رو سر من یه نفر خراب بشه اگه حتی اندوه و دپرشن اونقدر زیاد بشه که سنگ صبورم زیر بارش خورد بشه اما فقط تو...