گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

مرنجان دلم را


مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیـند


+ برخی آدم ها هستن که وقتی دلشون رنجیده می شه بی سر و صدا و در سکوت مرغ دلشون رو پرواز می دن و می رن . باید خیلی مواظب رفتارمون با آدم ها باشیم ... برخی از آدم ها خیلی دلشون براشون عزیزه ... مهم این نیست که اون آدم با ما باشه ، مهم اینه که مرغ دلش روی بام ما نشسته باشه ... ممکنه کسی با ما باشه اما مرغ دلش همچنان توی آسمون ها به دنبال بامی برای نشستن باشه ... تو تنها عزیزی هستی که هرگز چنگ به دل آدم نمی کشی ... جان لیلی ... تو خودت دل رو آفریدی ، جان لیلی ... تو تنها عزیزی هستی که هرگز چنگ به دل آدم نمی کشی ... تو تنها عزیزی هستی که هرگز چنگ به دل آدم نمی کشی ... جان لیلی ... اگه حتی مرغ دل من از خستگی پرواز تو آسمونها تلف بشه باز هم به بوم کسی جز تو نمی نشینه ...  می دونم بام تو دست نیافتنیه ... می دونم که بام تو اونقدر بالاست که مرغ دل من توان رسیدن بهش رو نداره ... اما بازم مرغ دلم رو پرواز می دم ... خوش آن دل که اندر ره تو جان دهد ...