گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

تلخ و تلخ و تلخ

روی دیوار اتاقش پر از عکس بود
عکس های فاحشه های رده اول دنیا
دوست می داشت با تک تک آنها بخوابد
هیچکس نیست که خوابیدن با بهترین ها را از ته دل دوست نداشته باشد

او شرافت را در هرزگی جسمی نمی دید
هرزگی یعنی خود خواهی
هرزگی یعنی غرور
هرزگی یعنی ببینی که او مشکل دارد و تو چشمت را به رویش ببندی
هرزگی یعنی که دیگران را پایین بکشی تا که از تو بالاتر نروند
هرزگی یعنی که شخصیت او را به لجن بکشی ...
هرچقدر هم که به همسر خود وفادار باشی !!

یک نفر عاشق توست
اما اگر تو با دیگری بخندی
او از تو متنفر می شود
این یعنی عشق بین دو انسان
که با یک خندیدن تبدیل به نفرت می شود
وای به حال اینکه به جای لبخند با او بخوابی
این دنیای آدم هاست ...

یک فاحشه هیچ چیز برای مخفی کردن ندارد
همان چیزی است که هست
اما انسان های شریف پشت نقاب های شرافتشان
کفتار ها و گراز ها و روباه ها پنهان می کنند
خداوند پس نقاب ها را می بیند ...

اگر بتوانم در تصور خود
تو را درحال خندیدن با کسانی ببینم که از آنها متنفرم
و از ته دل از خوشحالی تو شاد شوم
آنگاه دوست واقعی تو هستم
اگر از ته دل خوشحال شوم
نه که نقاب خوشحالی به صورت بزنم ...
نه که نقاب خوشحالی به صورت بزنم ...
نه که نقاب خوشحالی به صورت بزنم ...

+ چیزی که نوشتم ؛ سیلی بود که به صورت خودم زدم بلکه نقابم از صورتم بیفته ... زدم که دردم بیاد ...