گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

شجاعانه گام بردار ...

بارون شدیدی می اومد و کودک چهار ساله گریه می کرد
بارون خیلی شدید می اومد و او ترسیده بود
پشت در خونه گیر کرده بود و هیچکس خونه نبود تا در رو به روش باز کنه
او گریه می کرد ...

تو زندگی چیزایی هست که تو هیچوقت نمی تونی با عقل خودت بهش پی ببری . مسائل اتفاق می افتن بدون اینکه تو دستی درش داشته باشی .  اوست که تصمیم می گیره کی بمیره و کی زنده بمونه . حتی اگه تنها تصمیم ما برای زندگی کردن رفتن تو یک راه باشه ، بدون داشتن حق انتخابی دیگر ، ما ادامه خواهیم داد ...


+ این مطلب رو ویرایش کردم ، چون در مورد خودم و عزیز دیگری بود که اون عزیز نخواست مطلب اینجا باشه .