دیشب دوباره تلفنم زنگ خورد و شماره نداشت . زده بود Private . معمولا وقتی اینطوری تلفنم زنگ می خورد یا سمیه می تونست پشت خط باشه یا میترا .
- الو ؟ ( مکث کردم تا صدام به اونور برسه . می دونستم تلفن از خارج کشوره )
- سلام جواد ! منم ! زنگ زدم ازت حالتو بپرسم !
میترا بود ... مکالمه ما دو سه دقیقه طول کشید . دو سه دقیقه ای که هزینه اش برام معلوم و ملموسه . مکالمه ای که می تونست بدون هیچ هزینه ای با اینترنت انجام شه ... یه آدم تو شرایط من ، یه آدم تو شرایط میترا ... نمی دونم چرا بعضی از آدما خیلی خوبن . هنوز که هنوزه هیچ دلیلی نمی تونم پیدا کنم ، واسه کارایی که میترا در حقم کرد ، سال گذشته . انسانیت ، دوستی ، ایثار ، هرچی که اسمشو می ذاری ... برای من خیلی عزیز و ارزشمنده ... و هنوزم ، میترا ...
برای میترای عزیز : دلم برای دیدنت یه ذره شده . از پارسال تا حالا . وقتی فکرشو می کنم که به اومدنت چیزی نمونده ... دلم خیلی شاد می شه ... ممنونم از اینکه حضور داری ... میترای صخره ها ... رفیق ترین من ...