گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

گرگ

مرد را دردی اگر باشد خوش است - درد بی دردی علاجش آتش است

جان

چه شود جان ، فکنی بر من مسکین نگهی
تو مهی بر آسمانی و منم خار رهی

روی خویش از عاشقان جانا مکن هرگز نهان
نور ماه از آسمان تابد بر اطراف جهان

به دست تو تیر جفاست ای صنم
نشانه ی تیر تو کیست ، آن منم ...

آن منم ... آن منم ... آن منم ...

+ ای کاش که افسانه ی دیدار تو روزی به حقیقت تبدیل بشه ... جان لیلی ... ای تنها شعله ای که در قلب من می رقصی ... ای تنها نقشی که زیبا گر دل هایی  ... جان لیلی ... جان لیلی ... جان لیلی ...

مسولیت انسان بودن

"بی توجهی می تواند انسان را بکشد ، همانند چاقویی که در روحش فرو کرده باشی - مایکل جکسون"


یک دوستی دارم که به بچه های بهزیستی سر می زنه . تعریف می کرد که یکی از بچه ها خورد زمین دستش زخم شد ، هی می دوید این ور اون ور دستش رو به همه نشون می داد که زخم شده اما کسی بهش توجه نمی کرد ...


از وقتی که اینو ازش شنیدم به این فکر می کنم که چطور بعضی از آدم ها می تونن بچه هاشونو بگذارن بهزیستی و بی خیالشون بشن ، چطور بعضی از آدم ها خودشون با پای خودشون می رن اونجا تا به بچه ها توجه کنن و بهشون محبت کنن ... با اینکه اونهام می تونن وقتشون رو برای خودشون بگذارن و برن دنبال عشق و حال خودشون .


دکتر شریعتی یه تعبیری از خلقت انسان می کنه . قرآن می گه که انسان از گل متعفن و روح خدا ساخته شده . دکتر اینطوری تعبیر می کنه که منظور قرآن اینه که انسان هم می تونه مثل گل متعفن پست باشه ( پست ترین چیزی که در دنیا هست ) هم می تونه مثل روح خدا متعالی باشه ( متعالی ترین چیزی که در دنیا هست ) . این خود انسانه که تصمیم می گیره چی باشه ...


به عبارتی ، فرق انسان با سایر موجودات اینه که انسان خودش تصمیم می گیره چی باشه . اما سایر موجودات به طور غریزی اون چیزی هستن که آفریده شدن .

من فکر می کنم این امانتی است که خداوند بر دوش انسان ها گذاشته . این که انسان انتخاب کنه که کجای این نمودار باشه ، نموداری که یه یک سرش گل متعفنه ( منفی بی نهایت ) و یک سرش روح عزیز خداست (مثبت بی نهایت ) .


+ بالاخره جای شکلات نارگیلی ها رو تو آشپر خونه پیدا کردم !! هی مرم بهشون یه پاتک می زنم و میام !!

کاش امشب هم ...

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید


جان لیلی ... پس کی می خوای خودت رو نشون بدی ... جان لیلی ... پس کی میشه که تورو دید ... جان لیلی من دوستت دارم ... همه بهترینشون رو برای تو فدا می کنند ... من بهترینی ندارم جز این جون که اونهم از خود توست ... جان لیلی ... کاش که امشب هم بیایی ... کاش که امشب هم بیایی ... کاش که امشب هم بیایی ...